صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 64

موضوع: رفتارهای مراقبتی آزاردهنده خانواده

8419
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    رفتارهای مراقبتی آزاردهنده خانواده

    بچه ها اینقدر الان عصبانیم که حد نداره قبلا در مورد رفتار پدر مادر و مادر بزرگم بهتون گفته بودم تو این تایپیک :

    ...رفتار پدر مادرم...

    ماجرا اینه که رفتم ثبت نام کردم واسه کربلا و انشاالله یکشنبه دارم میرم یه مشکل فوق بزرگ دارم که پدر مادرم و مادر بزرگم شدید روم حساسن انگار بچه 5 ساله داره میره مسافرت.صبحی مامان بزرگم دیده تو اخبار گفتند که کسایی که اربعین میرن کربلا 7.8 ساعت معطل میشن و باید وایسن تو مرز و اتوبوس نیست و این حرفا بعد مامانم که زنگ زده خونه خالم مامان بزرگم اینو بهش گفته شبی ساعت 10 خسته و مونده از جلسه انجمن دانشگاه اومدم مامانم میگه یه زنگ بزن خونه خالت مامان بزرگت کارت داره و اخبار اینطوری گفته حالا که زنگ زدم میبینم مامان بزرگم بیحاله بهش میگم قضیه چیه چرا بیحالی میگه صبح اخبار اینطوری گفته و اینقد به خاطر تو گریه کردم گفتم حالا بچم باید بره اونجا سرما معطل بشه و یوقت بلایی سرش نیاد و اگه میدونستم جدی هستش تصمیمت خودمم باهات میومدم و میگفتم پدر مادرتم بیان و تنها نمیذاشتیم بری و پدر مادرت و من جز تو کسی را نداریم و این حرفا و فکر بابا مامانت باش مگه چند تا بچه دارن منم بهش 2 ساعت توضیح دادم که اینی که معطل میشن واسه کسایی هستش که انفرادی میرن و همه چیشون رو هوا هستش اونجا ولی من کاروانی از طرف دانشگاه دارم میرم تا هتل و صبحونه و نهار شاممون هم معینه از روز اول تا روز آخر بعد میگه تو که کم خوراکی اونجا یهو مریض میشی یا غذا بهت نمیسازه مسموم میشی


    بچه ها رسما اعتراف میکنم اعتماد به نفسم نابود شده واقعا نمیدونم باید در مقابل این رفتار چیکار کنم بابا 24 سالم شده بچه نیستم والا از خودم بلدم مراقبت کنم حالا اصلا بگیم 10 ساعت معطل بشیم چطور میشه مگه اصلا بگیم شب تو سرما رو خاک بخوابم با یه پتو مگه قراره چی بشه خب من مردم جوونم نازنازی نیستم که یا بدتر از همش اونجا سرما بخورم خب چهارتا قرص میخورم خوب میشه چه اتفاق بزرگی قراره بیوفته مگه چرا اینا اینطوری میکنن هم خودشون را ناراحت میکنن با این رفتارا هم منو .این رفتاراشون باعث شده کسایی که بار اول باهام در ارتباط میشن فکر کنن من یه بچه ننر مامانی لوسم که هیچکاری بلد نیستم انجام بدم اگه خانوادم نباشم ..وقتی هم بهشون غر میزنم میگن ما که جز تو بچه ای نداریم اگه واسه تو نگران نباشیم واسه کی باشیم ..

    خسته شدم دیگه یه روش بهم نشون بدید نیاید بگید تا خودت پدر مادر نشی درک نمیکنی من الان دارم نابود میشم با این رفتارها .خجالت میکشم جلوی دوستام و کارمندام وقتی مامانم تو دانشگاه یا شرکت 500 بار زنگم میزنه چیکار میکنی نهار چی میخوری بگم بابات بره برگ بگیره .خورشت سبزی میخوری واست درست کنم فست فود نخوری مریضی میشی ها ساندویچ نخور برو کباب بخور برو مرغ بخور


    از بس از بچگی تو حلقم کردن مواظب باش با هرکسی ارتباط نداشته باش رفیق نشو مواظب باش تیغت نزن پول خرج فلانی نکن این اومده ازت پول بچابه به فلان دختر محل نزار اومده بهت وصله بچسبونه مواظب باش خام دخترا تو دانشگاه نشی مواظب باش گولت نزنن و بعد بخوان زنت بشن الان ملکه ذهنم شده که تو 24 سالگی هنوز یه رفیق صمیمی ندارم آخه من به کی بگم این حرفای دلمو


    چند سال پیش آرزوم بود بیام تهران برم کلاسهای بازیگری پرویز پرستویی یا امین تارخ شرکت کنم یه دوره یکساله ولی به خاطر همین حرفا و نگرانی های بیخود نرفتم و الان دارم حصرتشو میخورم

    بچه ها راهنماییم کنید چجوری از این رفتارها نجات پیدا کنم دیگه دارم کم میارم من چجوری به اینا بفهمونم که من یه مرد بزرگ شدم تیتیش مامانی نیستم از خودم بلدم مراقبت کنم بچه نیستم اینقدر این چند وقته هی شنیدم که نرو بزار با هم بریم بزار یه وقت دیگه الان شلوغه میخوای بری تو خلوتی با هواپیما برو که احساس پوجی میکنم نسبت به سفرم بدبین شدم و دلسرد همش میگم نکنه اتفاقی بیوفته افکار منفی داره نابودم میکنه اعتماد به نفس دیگه ندارم همش داره به خودم تلقین میشه که نکنه هنوز بچه ام شاید من بچه هستم شاید هنوز به بلوغ فکری و عقلی نرسیدم شاید هنوز مرد زندگی نشدم یعنی من میخوام یه زمانی لقب شوهر داشته باشم من قراره پدر بشم ؟؟؟
    ویرایش توسط sam127 : 11-17-2015 در ساعت 11:57 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13603
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    1
    تشکر شده 31 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    براااادر شما با بد اخلاقی و عصبانیت نمی تونی این مشگلاتت رو حل کنی.سعی کن خونسرد باشی

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    آخه من چه کنم

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نمیدونم چی بگم .داجع به رفتار والدینتون چون پسر هستین حق دارین و احساساتتون و ناراحتیتون طبیعیه .متاسفانه راهنمایی ای هم نمیتونم بکنم در این مورد .
    ولی یه سوال و یه علامت تعجب دارم .جدا انصافا با این وضعیت کربلا ایا مجبورین برین کربلا ؟چرا باید جوونامونو ببرن راهیان نور به کشتن بدن یه اتوبوس بچه رو .الانم هیات های دانشگاهی .چرا چه لزومی داده وقتیامنیت نیست .خدا ایمه توی دل ادم هستن .مجبور نیستیم با این وضعیت بربم زیارتشون .مملکت مام کا ماشالله عاشق اینن به کشتن بدن بعد بگن شهید شدن .
    ببخشید دیگه هر کس یه دیدگاهی داره .

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    یکی از دلایلی که میخوام برم کربلا همینه میخوام بهشون ثابت کنم عرضه تنهایی سفر کردن معمولی را دارم.سالی چندین میلیون نفر دارن اربعین میرن کربلا خب منم یکیش
    ویرایش توسط sam127 : 11-18-2015 در ساعت 12:04 AM

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19011
    نوشته ها
    25
    تشکـر
    2
    تشکر شده 17 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    خب برادر من یکم سنگین رفتار کن ! وقتی اینجوری صحبت می کنن یه کم تیکه و کنایه بپرون بهشون ( میدونم جنبه و ظاهر اصلا خوبی نداره اما بالاخره باید یه جایی این رفتار بچگانشون تموم شه یا نه ؟ )
    مثلا اگر گفتن فلان نکن یا بسان نکن با خنده بگو " مگه بچه شدین ؟ " یا بگو " مگه سیرکه که فلان اتفاق برام بیوفته " و امثال این تیکه ها ! این طوری کم کم متوجه میشن که جسارت و توانایی چنین کار هایی رو داری
    با این که ممکنه خوشت نیاد اما یکم تلخ مزاج تر باش ( البته تا زمان رفع این وضعیت نه برای همیشه )

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    اگه میخوای بهت نگیم خب پدرو مادر حق دارن ( که واقعا تا این حد حق ندارن ) کاره خودتو بکن ، کاری به اونا نداشته باش ، تو تاپیک قبلیتم گفتیم ، اونا هرچی گفتن اعصاب خودتو خورد نکن تنهایی اینور اونور برو ، سفرتو برو ، خریداتو تنهایی برو ،اگه هم گفتن حواست به این باشه به اون باشه اینکارو نکن اونکارو بکن فقط گوش بده ولی اعصابت خورد نشه چون اونا دلشون قرص میشه با این توصیه ها ، به مامانتم بگو انقدر تماس نگیره وقتی بیرونه خونه ای. بهش بگو کار دارم از کارم میمونم ، یا بهش بگو دانشگاه میرم گوشیمو سایلنت میکنمو نمیتونم جواب بدم ،وقتی تماس میگیره جواب نده ، الان تا حدودی هم دستشون به تماس گرفتن با تو عادت کرده ، کم کم جواب ندی اونا هم عادت میکنن که وقتی بیرونی زیاد تماس نگیرن .

    واسه اطرافیانت مثل مامان بزرگت هم نیازی نیست واسه کارات دلیل بیاریو توجیح کنی ، اگه مامان بزرگت هی گفت نرو ، نمیشه ، بخور ، نخور ، گرسنه نمون ،سردت نشه ،گرمت نشه ، فقط گوش کن ،بگو چشم ... بای .

    همین . اعصاب خودتم خورد نکن .
    ویرایش توسط love : 11-18-2015 در ساعت 01:05 AM

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    حالا نمیشد سفر دیگه ای رو برای اثبات استقلالتون انتخاب کنین ..سفر کربلا اونم تو اربعین واقعا یک ریسکه .
    یه هفته برید شمال خب

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,742 بار در 6,990 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    کاملا موافقم با مامان بابات. خوب میکنن نمیذارن بری انشالله که نری


    ایول ایول هی هی ایول ایوووول هی هیی هی مامانش مامانش هی هی نذارش نذارش هی هی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,742 بار در 6,990 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    داعش چیکارش میکنه ؟؟ سوراخ سوراخش میکنه

    داعش چیکارش میکنه سوراخ سوراخش میکنه


    مامانش نذارش این حق. توهههه

    مامانش نذارش این حق توههه


    ...............
    باباش سرور سام
    باباش سرور سام
    ............



  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط Zagros نمایش پست ها
    خب برادر من یکم سنگین رفتار کن ! وقتی اینجوری صحبت می کنن یه کم تیکه و کنایه بپرون بهشون ( میدونم جنبه و ظاهر اصلا خوبی نداره اما بالاخره باید یه جایی این رفتار بچگانشون تموم شه یا نه ؟ )
    مثلا اگر گفتن فلان نکن یا بسان نکن با خنده بگو " مگه بچه شدین ؟ " یا بگو " مگه سیرکه که فلان اتفاق برام بیوفته " و امثال این تیکه ها ! این طوری کم کم متوجه میشن که جسارت و توانایی چنین کار هایی رو داری
    با این که ممکنه خوشت نیاد اما یکم تلخ مزاج تر باش ( البته تا زمان رفع این وضعیت نه برای همیشه )
    همیشه همینو میگم و هیچ تغییری نیست مثلا بهشون میگم انگار بچه پنج ساله میخواد بره اردو

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,742 بار در 6,990 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    بچه پرو تک فرزند هستی توقع داری مس ماها باهات رفتار بشه تک فرزند بودن همین لوس بازیا هم داره دیگه

    اصلا منم باید هرروز چکت کنم

    امروز نهار چی میخوری
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    اگه میخوای بهت نگیم خب پدرو مادر حق دارن ( که واقعا تا این حد حق ندارن ) کاره خودتو بکن ، کاری به اونا نداشته باش ، تو تاپیک قبلیتم گفتیم ، اونا هرچی گفتن اعصاب خودتو خورد نکن تنهایی اینور اونور برو ، سفرتو برو ، خریداتو تنهایی برو ،اگه هم گفتن حواست به این باشه به اون باشه اینکارو نکن اونکارو بکن فقط گوش بده ولی اعصابت خورد نشه چون اونا دلشون قرص میشه با این توصیه ها ، به مامانتم بگو انقدر تماس نگیره وقتی بیرونه خونه ای. بهش بگو کار دارم از کارم میمونم ، یا بهش بگو دانشگاه میرم گوشیمو سایلنت میکنمو نمیتونم جواب بدم ،وقتی تماس میگیره جواب نده ، الان تا حدودی هم دستشون به تماس گرفتن با تو عادت کرده ، کم کم جواب ندی اونا هم عادت میکنن که وقتی بیرونی زیاد تماس نگیرن .

    واسه اطرافیانت مثل مامان بزرگت هم نیازی نیست واسه کارات دلیل بیاریو توجیح کنی ، اگه مامان بزرگت هی گفت نرو ، نمیشه ، بخور ، نخور ، گرسنه نمون ،سردت نشه ،گرمت نشه ، فقط گوش کن ،بگو چشم ... بای .

    همین . اعصاب خودتم خورد نکن .
    آخه وقتی مامان بزرگم پشت تلفن بغض میکنه من چیکار کنم آخه مگه میشه اعصابم خورد نشه همه اینا به کنار من تمام ترسم از متاهلیمه که اگه خودمم بکشم بخوام جلو زنم جذبه داشته باشم با اینکارا فاتحم خوندست

  14. کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    حالا نمیشد سفر دیگه ای رو برای اثبات استقلالتون انتخاب کنین ..سفر کربلا اونم تو اربعین واقعا یک ریسکه .
    یه هفته برید شمال خب
    یکسالی هستش برنامه ریزی کردم واسه اربعین اولین سفر زیارتیم بعد مشهده

  16. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,742 بار در 6,990 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    آخه وقتی مامان بزرگم پشت تلفن بغض میکنه من چیکار کنم آخه مگه میشه اعصابم خورد نشه همه اینا به کنار من تمام ترسم از متاهلیمه که اگه خودمم بکشم بخوام جلو زنم جذبه داشته باشم با اینکارا فاتحم خوندست
    عامو جذبه عامو
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  17. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    کاملا موافقم با مامان بابات. خوب میکنن نمیذارن بری انشالله که نری


    ایول ایول هی هی ایول ایوووول هی هیی هی مامانش مامانش هی هی نذارش نذارش هی هی

  18. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,742 بار در 6,990 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    سام زورش گرفته سام زورش گرفته سام زورش گرفته سام زورش گرفته


    چیه چرا رنگت پریده چرا سرخ شدی چرو زورت میاد



    مامانششش بکششش
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  19. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    بچه پرو تک فرزند هستی توقع داری مس ماها باهات رفتار بشه تک فرزند بودن همین لوس بازیا هم داره دیگه

    اصلا منم باید هرروز چکت کنم

    امروز نهار چی میخوری
    نهار یکم کوفت با زهر مار میل داری واست بیارم؟؟؟

    به جا این حرفا راهنمایی کن من نمیدونم رو چه حساب تورو گذاشتن جز کاربرای برتر ایشهههههههه

  20. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,742 بار در 6,990 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    نهار یکم کوفت با زهر مار میل داری واست بیارم؟؟؟

    به جا این حرفا راهنمایی کن من نمیدونم رو چه حساب تورو گذاشتن جز کاربرای برتر ایشهههههههه
    رو حساب اینکه خیلیی پیش فعالم
    پس فکر کردی چرا اسم تورو گذاشتن تو نظر سنجی حیف من که معرفیت کردم حیف حیف.برو همون کوفت زهر مار بخور
    با یکم گوشت خر برو برو داعش بخورتت
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  21. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    داعش بدونه من با تو دوستم میگه به حرمت همسر اول ابوبکر بغدادی پریماه خانوم کارش نداشته باشید

  22. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,742 بار در 6,990 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    اوفییییی اوفیییییی من حال میکنم مامانت اینجور رفتار میکنه
    اوفیییییییی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  23. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    خاک تو سرت

    ایشالا داعش و القائده با هم حمله کنن شیراز

  24. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,742 بار در 6,990 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    حالو جایزت که بهت دادن خبرم کن شماره حساب بفرستم
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  25. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    ایشالا یارانتو قطع کنن

  26. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    صبح تاحالا از بس فک زدم سردرد گرفتم اگه بدونم کی مد کرد که وقتی میخوای بری سفر زیارتی باید زنگ بزنی به فامیل و نایب الزیاره بگی

  27. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16357
    نوشته ها
    486
    تشکـر
    301
    تشکر شده 249 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    سام نوشتتو کامل نخوندم ولی....مگه عقلت پاره آجر برداشته برا ثابت کردن خودت میخوای بری کربلا تو این بلبشو؟؟؟

  28. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    کامل بخون

  29. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16357
    نوشته ها
    486
    تشکـر
    301
    تشکر شده 249 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    خوندم
    فهميدم چته..دنبال مستقل شدن هستى كه نگرانى هاى زياده از حد خانوادت نميزارن.
    بهترين كار اينه كه با يه فردى كه بابا مامانت ازش حرف شنوى دارن حرف بزنى و بگى آزادى بيشترى ميخواى يا با مشاور حرف بزنى و مشاور هم با خانوادت حرف بزنه...نهايتا صبرت لبريز بشه و خودت بشينى باهاشون حرف بزنى بهشون بگى.
    ولى همچنان ميگم مگه عقلت پاره آجر برداشته ميخواى برى كربلا كه ثابت كنى آره ميتونى تنها مسافرت برى!
    خب برو مشهد، برو اصفهان يا شيراز برو كيش نه اينكه تو اين بلبشوى ناامنى پاشى برى يه كشور ناامن.

  30. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sooshiyant نمایش پست ها
    خوندم
    فهميدم چته..دنبال مستقل شدن هستى كه نگرانى هاى زياده از حد خانوادت نميزارن.
    بهترين كار اينه كه با يه فردى كه بابا مامانت ازش حرف شنوى دارن حرف بزنى و بگى آزادى بيشترى ميخواى يا با مشاور حرف بزنى و مشاور هم با خانوادت حرف بزنه...نهايتا صبرت لبريز بشه و خودت بشينى باهاشون حرف بزنى بهشون بگى.
    ولى همچنان ميگم مگه عقلت پاره آجر برداشته ميخواى برى كربلا كه ثابت كنى آره ميتونى تنها مسافرت برى!
    خب برو مشهد، برو اصفهان يا شيراز برو كيش نه اينكه تو اين بلبشوى ناامنى پاشى برى يه كشور ناامن.
    مشهد و شمال و کیش و شیراز و اصفهان همش میشه سفرای پاستوریزه یعنی اینکه هتلت آماده.نوع نهار شنبه آماده نوع شام یکشنبه مشخص .رفت و برگشتت مشخص الی آخر .اگه میبینی میخوام برم کربلا اول اینکه خب چند ساله میخوام برم و حالا که قسمتم شده نمیخوام از دستش بدم.دوم اینکه میخوام به خانوادم ثابت کنم من آدم پاستوریزه نازی نازی نیستم اگر شد تو چادر بخوابم میخوابم باکی ندارم اگه قرار شد صبحونه یه کف دست نون بخورم میخورم .اگه از یزد تا کربلا به جا هواپیما با اتوبوس میرم مشکلی ندارم .

  31. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16357
    نوشته ها
    486
    تشکـر
    301
    تشکر شده 249 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    عامو اينا مثال بود..من كجا نوشته بودم پاستوريزه برو؟ كجا نوشتم برو كيش با هواپيما و هتل رزرو شده برو يا اصفهان؟؟
    من نميگم كربلا نرو خيليم خوبه رفتنش ولى ميگم تو اين اوضاع ناامنى رفتن برا اثبات مستقل شدن ديوانگيه..ماشين و چادر و لباس بردار بزن جاده برو شمال..اصن بزن جاده با ماشين برو ارمنستان.
    اگه ميخواى استقلال پيدا كنى با عقل قدم بردار نه احساس.

  32. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    بعد کدوم شاسکولی تنهایی چادر برمیداره میره شمال؟

  33. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    بعد کدوم شاسکولی تنهایی چادر برمیداره میره شمال؟
    من من

    جات خالی آخر شهریور چادر گذاشتم تو کوله پشتی با چندتا لباس ، یکم پول ام برداشتم ، خدافظی کردم با ننم ، گفت کجا میری گفتم شمال :| گفت ینی چه ، گفتم من معطل شما نیستم ، از اول تابستون میخوام برم سفر هی میخای بقیه را با بگی که با هم بریم (خالم اینا ) همشم یکی میگه کااااار داریم نمیتونم ، البته مامانم فکر میکرد دارم شوخی میکنم :| خلاصه خدافظی کردم رفتم ترمینال بلیط گرفتم نشستم تو اتوبوس یه سلفی کرفتم فرستادم برا ننم ، هنوزم فک میکرد دارم شوخی میکنم که دیگه صبحش تا رسیدم انزلی از آب عکس گرفتم فرستادم دیگه باور کرد ، 2 روز شمال بودم تو چادر خوابیدم دو شب بعدشم رفتم رشت بلیط گرفتم نشستم تو اتوبوس اومدم :| خیلی دهنم سرویس شد ولی خیلی هم حال داد ، یه حس آزادی خیلی جالبی داشت که اون موقع بهش شدیدن نیاز داشتم و از طرفی هم میخاستم دقیقا همینو نشون بدم که دیگه بچه نیستم و جواب هم داد و الان کسی جرات نمیکنه بهم دستور بده :|

    البته مورد تو خیلی فرق داره ، من تک فرزند نیستم ولی تک پسرم و دیگه گیر دادنای مامانم هم بعضی وقتا دیگه خیلی خیلی رو مخ بود ، الان کمتر روم حساسه ، ولی کلا ول کن برو یه چند روز یه جایی ، الان سرده البته برا شمال رفتن ، ولی اگه یه دوست پایه پیدا کنی بتونی باهاش بری اینور اونور خیلی خیلی خوبه ، یکی از کارایی که باید دوران مجردی انجامش داد همین سفر تنهایی یا حداکثر 4 نفره هستش ، مغزو باز میکنه و اعتماد به نفس خوبی میده ، من اون 2 روز حدود یه 50-60 کیلومتر فکر کنم فقط پیاده روی کردم |: البته دیگه خطراتشم باید به جون خرید !

  34. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    کلان زندگیم یک نواخت شده میخوام یه تغییری تو کارم بدم حال نمیده همش پشت میز نشینی میخوام برم یه جا کار کنم که فعال باشم و بهم حقوق بدن مثلا چون من هرشب پیاده روی میکنم برم مامور پخش تراکت بشم هم پیاده روی کنم هم تراکت بندازم تو خونه ها /شرکت را هم میدم دست یکی از کارمندام که بچرخونه خودمم روزی یه بار سر میزنم

    میخوام این غرورمو بشکنم که من نباید حقوق بگیر و زیردست کسی باشم یا من نباید جایی استخدام بشم و من فقط باید شغلی داشته باشم که خودم مدیر باشم از این تجملات دلزده شدم میخوام معمولی زندگی کنم عین آدمای عادی سر ساعت برم کار کنم سر ماه حقوق بگیرم

  35. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    خوبه سام ، همینکارو کن ، تو انقدر تو رفاهو آسایش بودی که خسته شدی از خودت ، از اینکه تا لب تر کردی به اونچیزی که خواستی رسیدی دیگه لذت نمیبری از اینکه یه چیزیو بدست بیاری با تلاشو زحمتت ، بهتره یکم سختی بدی به خودت ، معمولا به همه میگن خودت آقا بالاسر خودت باش تا عزت نفس پیدا کنی ولی فکر میکنم درمورد تو باید بگیم باید زیردست باشیو سختی بکشی تا اعتماد بنفس پیدا کنی ، تو که درامدتو از کاره خودت داری پس بهتره یه کاری درکنارش داشته باشی حتی بدون حقوق که فقط به خودت ثابت کنی من میتونم با سختی هم زندگی کنمو کاره سخت انجام بدم .

    خیلی خوبه اگه یکم سختی به خودت بدی ، زندگیت از یکنواختی درمیادو از خودت راضی میشی .

  36. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    دوست دارم یه شغلی باشه در قبال زحمتی که میکشم حقوق هم داشته باشم دوست دارم حالا به خاطر اینکه میخوام به خودم ثابت کنم مرد هرکاری هستم خرمالی مردم را بکنم

    من شبا شبی 2.3 ساعت پیاده روی میکنم واسه تناسب اندام و ورزشم و عادت کردم حالا به فکرم رسید برم استخدام یه شرکت بشم و مسئول پخش تراکت بشم و همزمان که دارم پیاده روی میکنم همزمان هم تراکت پخش کنم تا یه درآمدی هم داشته باشم حالا به نظرتون پخش تراکت درآمدش چجوریه کارش چجوریه ؟؟؟

  37. کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16357
    نوشته ها
    486
    تشکـر
    301
    تشکر شده 249 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    پخش تراکت اگه اونقدرا پول توش داشت همه میرفتن انجام میدادن
    اون از کربلا رفتنت تو این بلبشو اینم از پخش تراکت
    سام همش داری احساسی برخورد میکنیا
    برو بازاریابی کن برو عصرا مثلا کامپیوتر تعمیر کن یا ویندوز و برنامه های جانبی یه مغازه وایسا نصب کن یا همچین چیزایی..
    هرکسی بالاخره یه شانی باید برا خودش قائل بشه دلیل نمیشه چون از کار فعلیت و رفتارای خانوادت زده هستی بری یه کار خیلی پیش پا افتاده انجام بدی...لااقل همون کارو یکی که خیلی نیاز داره انجام بده بهتره.
    برو مراکز خیریه کارایی که دارن مثلا بصورت صلواتی انجام بده
    تو چه کاری مهارتی داره برو از همون طریق یه کار کوچیک ولی در حد خودت انجام بده برا چن نفر که شاید دستشون تنگ باشه
    امیدوارم منظورمو فهمیده باشی

  39. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    مثلا اگه ماهی 700.800 هم باشه خوبه دوست دارم کاری که میکنم درآمد داشته باشی .

    تو روزنامه نوشته بود پشتیبان واسه نمایندگی آسیاتک ساعت کاری 8 تا 2 حقوق ماهی 1 تومن .زنگ زدم میگه تعطیلی ندارید جمعه ها و ایام تعطیل هم باید کار کنید

    کلان میخوام بیخیال شان و این حرفا بشم مگه فرق من با اونی که الان داره تراکت در خونه ها پخش میکنه چیه ؟؟

    شاید مسخرم کنید ولی دلم میخواد یه کاری پیدا کنم با یه حقوقی بعد با همین حقوق برم ازدواج کنم یعنی اگه پرسیدن داماد شغلش چیه بگن فلان حقوقش چقدره ماهی 800 تومن
    ویرایش توسط sam127 : 11-20-2015 در ساعت 12:49 PM

  40. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16357
    نوشته ها
    486
    تشکـر
    301
    تشکر شده 249 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    بنظر من دنبال کاری برو که درآمدی نداشته باشه برات
    چرا اینو میگم؟
    چونکه خیلیا کار ندارن خیلیا هستن شاید مستحق تر باشن که یه کار پیدا کنن و با اینکه تو یه کار داری و حقوقتو داری پس فقط جای یه نفر رو اشغال میکنی که مثلا داری به خودت یه چیزیو ثابت میکنی..
    مثلا خیلیا مثل من هستن با مدرک فوق هنوز بیکارن و دنبال یه کار مناسب هستن یا خیلیا با مدرک پایینتر دنبال یه کاری مثل همون پخش تراکت و پشتیبانی آسیاتک...امور زندگی تو چه کارت با پول باشه چه نباشه خیلی خوب میچرخه ولی خیلیا اینجوری نیستن..

  41. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    اونطوری هم میترسم از اون کار بعد چند وقت زده بشم بگم دارم زحمت الکی واسه مردم میکشم نمیدونم ولی دلم میخواد از این فاز تک فرزندی بیرون بیام
    میخوام مثلا ازدواج کنم بعد چند سال برم خونه اجاره ای بعد با زنم هردوتایی زحمت بکشیم یه آپارتمان نقلی بخریم بعد بزرگترش کنیم بعد اول یه پراید بخریم بعد بهترش کنیم

    اینکه همه چی آماده هستش ارضام نمیکنه

    حتی از ترم دوم دانشگام باید برم کارآموزی تو یه هتل یا آژانس همونجا کار میکنم به عنوان پذیرش یا سالن دار یا مسئول فروش بلیط

  42. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16357
    نوشته ها
    486
    تشکـر
    301
    تشکر شده 249 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    خخخخ میخوای بیا جامون عوض
    تو بیکار باش منم برم تو شرکت مدیر باشم
    والا
    دیگه گذشت اون زمون که زن میگرفتی میرفتی خونه اجاره ای و با هم زجمت میکشیدن تا خونه بخرن ماشین بخرن و همه کارها رو با هم انجام بدن
    خیلی کم ازین دست دخترا پیدا میشه
    اگه میخوای بعدا از کار کردن بدون مزد زده نشی برو یه کاری در راستای رشتت یا مهارتت انجام بده که برات سابقه کار محسوب بشه اونوقت اگه پول هم نگیری به خودت میگی به سابقه کاریش میرزیده..
    من گیر یه تک فرزند افتادم که با دست پس میزنه با پا پیش میکشه
    برو کارای خیریه انجام بده پشیمونم نمیشی یا یه کار جدید تاسیس کن یه سری جوون دستشونو گیر کن مثلا برو یه دفتر بیمه بزن برو دفتر خدمات ارتباطی بزن برو یه کارخونه یا کارگاه بزن..
    کارایی مثل خرید پیکان برا رفتن دانشگاه و پوشیدن لباسهای نه چندان خوب رو هم از سرت بیرون کن
    خخخخخ

  43. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    میگن تک فرزندا خلو چل میشن همچین بیراهم نیست
    خب بعضیا اینهمه زور میزنن تا چیزیو که تو داریو بدست بیارن حالاتو میگی میخام برا مستقل شدن برم جایی وکارای معمولیو انجام بدم هر چند بعضی از این رفتارا تو تک فرزندا طبیعیه
    میتونی همون چیزایی رو سوشیانت گفت انجام بدی با حرفاش موافقم
    واگه بتونی مزدوج شی میتونی از خونواده یکم دور باشی تاخستگی ذهنیتو سروسامان بدی خخخ
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  44. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16868
    نوشته ها
    356
    تشکـر
    1,100
    تشکر شده 545 بار در 260 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    فکر نمی کنم احتیاجی باشه این همه به خودت سختی بدی!
    به نظر من یه روز در هفته رو به این کار اختصاص بده. یه لباس معمولی بپوش. برو
    تو خیابونا، بین مردم بگرد. باهاشون صحبت کن. یه جوری رفتار کن انگار مثلا دنبال
    کاری. همین جوریم می تونی به خیلی از اون تفکراتی که مد نظرته برسی

  45. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1966 نمایش پست ها
    من من

    جات خالی آخر شهریور چادر گذاشتم تو کوله پشتی با چندتا لباس ، یکم پول ام برداشتم ، خدافظی کردم با ننم ، گفت کجا میری گفتم شمال :| گفت ینی چه ، گفتم من معطل شما نیستم ، از اول تابستون میخوام برم سفر هی میخای بقیه را با بگی که با هم بریم (خالم اینا ) همشم یکی میگه کااااار داریم نمیتونم ، البته مامانم فکر میکرد دارم شوخی میکنم :| خلاصه خدافظی کردم رفتم ترمینال بلیط گرفتم نشستم تو اتوبوس یه سلفی کرفتم فرستادم برا ننم ، هنوزم فک میکرد دارم شوخی میکنم که دیگه صبحش تا رسیدم انزلی از آب عکس گرفتم فرستادم دیگه باور کرد ، 2 روز شمال بودم تو چادر خوابیدم دو شب بعدشم رفتم رشت بلیط گرفتم نشستم تو اتوبوس اومدم :| خیلی دهنم سرویس شد ولی خیلی هم حال داد ، یه حس آزادی خیلی جالبی داشت که اون موقع بهش شدیدن نیاز داشتم و از طرفی هم میخاستم دقیقا همینو نشون بدم که دیگه بچه نیستم و جواب هم داد و الان کسی جرات نمیکنه بهم دستور بده :|

    البته مورد تو خیلی فرق داره ، من تک فرزند نیستم ولی تک پسرم و دیگه گیر دادنای مامانم هم بعضی وقتا دیگه خیلی خیلی رو مخ بود ، الان کمتر روم حساسه ، ولی کلا ول کن برو یه چند روز یه جایی ، الان سرده البته برا شمال رفتن ، ولی اگه یه دوست پایه پیدا کنی بتونی باهاش بری اینور اونور خیلی خیلی خوبه ، یکی از کارایی که باید دوران مجردی انجامش داد همین سفر تنهایی یا حداکثر 4 نفره هستش ، مغزو باز میکنه و اعتماد به نفس خوبی میده ، من اون 2 روز حدود یه 50-60 کیلومتر فکر کنم فقط پیاده روی کردم |: البته دیگه خطراتشم باید به جون خرید !
    رفیق ناباب چرا بچه مردم را هوایی میکنی
    نه پسرم بشین به فانتزی هات برس افرین

  46. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sooshiyant نمایش پست ها
    خخخخ میخوای بیا جامون عوض
    تو بیکار باش منم برم تو شرکت مدیر باشم
    والا
    دیگه گذشت اون زمون که زن میگرفتی میرفتی خونه اجاره ای و با هم زجمت میکشیدن تا خونه بخرن ماشین بخرن و همه کارها رو با هم انجام بدن
    خیلی کم ازین دست دخترا پیدا میشه
    اگه میخوای بعدا از کار کردن بدون مزد زده نشی برو یه کاری در راستای رشتت یا مهارتت انجام بده که برات سابقه کار محسوب بشه اونوقت اگه پول هم نگیری به خودت میگی به سابقه کاریش میرزیده..
    من گیر یه تک فرزند افتادم که با دست پس میزنه با پا پیش میکشه
    برو کارای خیریه انجام بده پشیمونم نمیشی یا یه کار جدید تاسیس کن یه سری جوون دستشونو گیر کن مثلا برو یه دفتر بیمه بزن برو دفتر خدمات ارتباطی بزن برو یه کارخونه یا کارگاه بزن..
    کارایی مثل خرید پیکان برا رفتن دانشگاه و پوشیدن لباسهای نه چندان خوب رو هم از سرت بیرون کن
    خخخخخ
    دفتر بیمه دارم ولی یزد نیست شماله ..اونور عید هم انشاالله 2 تا پروژه بزرگ دارم که دنبالشم
    یکی گرفتن نمایندگی اصلی اینترنت تو کل یزد .یکی زدن هتل سنتی با پسر داییم.

    همش میگم بهتر میشه به دختری اعتماد کرد که منو با حقوق 700.800 و پراید و خونه اجاره ای قبول کنه .تا دختری که همه چیو آماده ببینه .

    دفتر بیمه و خدماتی و کارگاه و کارخونه همش کارایی هستش که مجددا من میشم اول نفر شرکت و مدیر و حقوق بده.میخوام کارمند باشم و حقوق بگیر

    شایدم رفتم تو بیمارستان داییم شدم مسئول پذیرش

  47. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16357
    نوشته ها
    486
    تشکـر
    301
    تشکر شده 249 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    تو همش تو فکر اون دختری هستی که اونجوری تو رو بخواد
    به این فکر نمیکنی دختره هم میره راجبت پرس و جو میکنه و اگه بفهمه همه اینکارات ممکنه تظاهر باشه ازت زده بشه و دروغگو بدونت و بره پی زندگیش..
    همه دنبال اینن خودشون رئیس خودشون باشن و کسی بهشون امر و نهی نکنه
    اینچیزی که تو میخوای خارج پیدا میشه...به دوست و آشنا و خانواده بسپار یه دختر خوب و ساده برات پیدا کنن دستاشو بگیر برو خارج زندگی کن
    اونجا کارت میشه کاری که کارمند باشی خونت هم میشه خونه اجاره ای ماشینت هم میشه ماشین متوسط...

  48. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahestey نمایش پست ها
    میگن تک فرزندا خلو چل میشن همچین بیراهم نیست
    خب بعضیا اینهمه زور میزنن تا چیزیو که تو داریو بدست بیارن حالاتو میگی میخام برا مستقل شدن برم جایی وکارای معمولیو انجام بدم هر چند بعضی از این رفتارا تو تک فرزندا طبیعیه
    میتونی همون چیزایی رو سوشیانت گفت انجام بدی با حرفاش موافقم
    واگه بتونی مزدوج شی میتونی از خونواده یکم دور باشی تاخستگی ذهنیتو سروسامان بدی خخخ
    چرا طبیعیه؟؟؟
    حس میکنم هنوز اون مرد واقعی نیستم هنوز تبدیل نشدم به اون چیزی که یکی بهم تکیه کنه
    با این وجود ازدواج فعلا واسم خیلی دوره.دیدگاهم از یه مرد واقعی اینه که صبح بره سر کار ظهر بعد 8 ساعت کار برگرده بعد خونه را خودش بخره.یا چند سال اجاره ای زندگی کنه ماشین را خودش بخره یا چند سال بی ماشین باشه.زندگیشو با همسرش کم کم بسازه مثلا اول پراید بعد 206 بعد پارس هی تو چند سال ماشینشو عوض کنه.یا از پایه حقوق ماهی 600 هزار شروع کنه بعد کم کم حقوقش بالا بره
    ولی من خونه و ماشین واسم فراهم شده فراهمش نکردم .کارم روزی 3 ساعت بیشتر نیست.درآمدم از همون اول بالا بوده.

  49. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط Blue Way نمایش پست ها
    فکر نمی کنم احتیاجی باشه این همه به خودت سختی بدی!
    به نظر من یه روز در هفته رو به این کار اختصاص بده. یه لباس معمولی بپوش. برو
    تو خیابونا، بین مردم بگرد. باهاشون صحبت کن. یه جوری رفتار کن انگار مثلا دنبال
    کاری. همین جوریم می تونی به خیلی از اون تفکراتی که مد نظرته برسی
    همش میگم مرد واقعی بودن یعنی سختی کشیدن .یعنی عرضه داشتن با حقوق ماهی 600.700 یه زندگی را چرخوندن

  50. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16357
    نوشته ها
    486
    تشکـر
    301
    تشکر شده 249 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    الان با ماهى ٦٠٠-٧٠٠ تومان خيلى سخت ميشه زندگى رو چرخوند.اين تفكراتتو بزار كنار 😝

  51. کاربران زیر از sooshiyant بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sooshiyant نمایش پست ها
    تو همش تو فکر اون دختری هستی که اونجوری تو رو بخواد
    به این فکر نمیکنی دختره هم میره راجبت پرس و جو میکنه و اگه بفهمه همه اینکارات ممکنه تظاهر باشه ازت زده بشه و دروغگو بدونت و بره پی زندگیش..
    همه دنبال اینن خودشون رئیس خودشون باشن و کسی بهشون امر و نهی نکنه
    اینچیزی که تو میخوای خارج پیدا میشه...به دوست و آشنا و خانواده بسپار یه دختر خوب و ساده برات پیدا کنن دستاشو بگیر برو خارج زندگی کن
    اونجا کارت میشه کاری که کارمند باشی خونت هم میشه خونه اجاره ای ماشینت هم میشه ماشین متوسط...
    با توجه به اول تایپیکم و رفتارهای خانوادم غیر ممکنه

    فکر کن من واسه زندگی برم یه کشور دیگه

  53. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...دیگه نمیتونم تحمل کنم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sooshiyant نمایش پست ها
    الان با ماهى ٦٠٠-٧٠٠ تومان خيلى سخت ميشه زندگى رو چرخوند.اين تفكراتتو بزار كنار ������
    پس مرد زندگی که میگن مگه همین نیست؟

صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. احساس ناراحتی از ناراحتی کسیکه دوسش داری
    توسط Nazanin_garmroodi در انجمن عشق و دوست داشتن
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 12-13-2020, 07:10 PM
  2. یه تصمیم به بدبختی یا خوشبختی
    توسط nadia86 در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 08-31-2017, 12:17 PM
  3. حیواناتی که به این راحتی ها نمی میرند! /تصاویر
    توسط ASSASSIN در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-13-2015, 02:07 AM
  4. سلام به نظرتون علت خجالتی شدن یا خجالتی موندن یه نفر چیه ؟
    توسط mosbat در انجمن خودکشی، ناامیدی و یاس
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 01-20-2014, 12:29 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد